| تعداد نشریات | 45 |
| تعداد شمارهها | 1,422 |
| تعداد مقالات | 17,547 |
| تعداد مشاهده مقاله | 56,713,660 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 18,809,178 |
منشأ دین از دیدگاه کارل مارکس و نقد آن بر مبنای نظریه فطرت شهید مطهری | ||
| الهیات فلسفی | ||
| مقاله 1، دوره 1403، شماره 1، فروردین 1403 | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| نویسندگان | ||
| عبدالله حسینی اسکندیان* 1؛ قربانعلی کریم زاده قراملکی2 | ||
| 1دکتری تخصصی کلام اسلامی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران | ||
| 2دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشکده الهیات و علوم اسلامی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران | ||
| چکیده | ||
| از جمله مباحث امروزی مهم در فلسفه دین بحث از منشأ دین است. دیدگاههای گوناگونی در اینباره ابراز شده است؛ برخی که منکر دین الهی و توحیدی هستند منشأئی جز عامل انسانی و غرایز بشری را برای دین درنظر نمیگیرند اما بر اساس دیدگاه اندیمشندان خداباور، دین امری الهی و برنامهای جامع از سوی خداوند برای هدایت بشر است. در این بین کارل مارکس بر این باور است که دین تسلیمشدن در برابر شرایط موجود در اجتماع و جهانی که انسان در آن زندگی میکند را به او آموزش میدهد و انسان را از بیعدالتیهایی که در اطراف خود و جامعه میبیند غافل میسازد. مارکس، دین را زائیده طبقه حاکم برای تسلط بر طبقه ضعیف جامعه میداند. مبانی مارکس با نظریه فطرت که اساس دین را امری الهی میداند و ادعا میکند که انسان به طور فطری تمایل به دین دارد، در تضاد است. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی سعی بر این است تا به بررسی و نقد دیدگاه کارل مارکس در باب منشأ دین و نقد آن از منظر شهید مطهری پرداخته شود. نظریه مارکس با تاریخ ادیان که از توحید شروع شده قابل رد است و برخلاف این ادعاست که منشأ سیاسی برای دین قائل شویم و آن را عاملی برای استثمار طبقه ضعیف جامعه بدانیم. | ||
| کلیدواژهها | ||
| منشأ دین؛ کارل مارکس؛ نظریه فطرت؛ شهید مطهری؛ دین؛ سیاست | ||
| مراجع | ||
|
| ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 14 |
||