تعداد نشریات | 44 |
تعداد شمارهها | 1,323 |
تعداد مقالات | 16,270 |
تعداد مشاهده مقاله | 52,953,308 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 15,624,162 |
تبیین نقش پیکره بندی فضایی در ارتقاء حس تعلق در سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: محله نخودچر شهر رشت) | ||
جغرافیا و برنامهریزی | ||
دوره 28، شماره 89، آبان 1403، صفحه 446-419 اصل مقاله (2.17 M) | ||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22034/gp.2023.56282.3125 | ||
نویسندگان | ||
نگار هوشنگی1؛ حسن سجادزاده* 2؛ محمد سعید ایزدی3 | ||
1گروه معماری، واحد پروفسور حسابی، دانشگاه آزاد اسلامی، تفرش، ایران. | ||
2استاد شهرسازی دانشگاه بوعلی سینا | ||
3استادیار دانشگاه بوعلی سینا | ||
چکیده | ||
اهمیت ایجاد زمینههای حس تعلق خاطر به مکان و تقویت معیارهای مؤثر بر آن در جهت افزایش کیفیت زندگی در سکونتگاههای غیررسمی، به ضرورت ارزیابی این موضوع و شناخت عوامل تقویت کننده آن میافزاید. در این راستا، این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و شیوههای مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانهای و روش تحقیقی موردی، به بازشناسی عوامل دخیل در آفرینش حس تعلق خاطر در اینگونه سکونتگاهها میپردازد و نیز تأثیرات تغییرات پارامترهای پیکرهبندی فضایی در ارتقاء حس تعلق خاطر در محله نخودچر شهر رشت را با ابزار پرسشنامه بررسی مینماید. نتایج کمّی بدست آمده از توزیع 384 پرسشنامه به روش مدل ساختاری تحلیل شده است. این روش به منظور بررسی تأثیر رابطهای معنادار مابین عوامل حس تعلق خاطر در این محله بکار گرفته شده و رابطه همبستگی متغیرها که یکی از پیششرطهای انجام رگرسیون میباشد را بررسی مینماید. یافتههای پژوهش از پرسشنامه نشان میدهد مابین عوامل مؤثر در شکلگیری احساس تعلق خاطر شامل عوامل ادراکی-شناختی، محیطی-کالبدی و اجتماعی-فرهنگی، رابطه مثبت معناداری وجود دارد؛ بطوریکه با افزایش پارامترهای پیکرهبندی فضایی از قبیل طول معابر، هم پیوندی، عمق، اتصال و انتخاب، میزان کیفیت عوامل حس تعلق خاطر افزایش خواهد یافت. جمعبندی شرایط بدست آمده توسط نرمافزار دپس-مپ و شاخصههای چیدمان فضا نشان میدهد مقدار حداقلی شاخصه اتصال نیز در شبکه معابر بافت محله نخودچر نشان دهنده نفوذپذیری کمینه بافت و ارگانیک بودن آن است. بمنظور تقویت پویایی این منطقه، عمق میانگین ورودیهای محله میبایست در حالت کمینه قرار گیرد و کاربریهای مختلف در مجاورت محور اصلی استقرار یابند. همچنین همبستگی شاخصههای همپیوندی کلی و همپیوندی محلی، موجبات ارتباط مابین محورهای اصلی و فرعی را تامین نموده و میزان شاخصه هویت در مرکز محله نخودچر را افزایش میدهد. | ||
تازه های تحقیق | ||
سکونتگاههای غیررسمی جزو قسمتهایی از یک شهر محسوب میگردند که با خدمات و امکانات حداقل و بدون برنامهای مدوّن شکل گرفتهاند. فرد حاشیهنشین بدلیل مشکلات اقتصادی ناچار به زندگی در اینگونه سکونتگاههاست و به مکان زندگی خود تعلق خاطری ندارد؛ چرا که زیستگاه آنان فاقد کیفیتهای استاندارد زندگی میباشد. مطالعات در این حوزه نشان داده است پیکرهبندی فضایی و تبیین اصول چینش فضا در اینگونه سکونتگاهها با توجه به شرایط اقلیمی حاکم میتواند به رفع رابطه ایزوله بودن ساکنان این مناطق کمک نماید؛ چرا که همواره ارتباط مستقیمی میان حس تعلق خاطر و توجه فرد به مکان وجود دارد. این موضوع به این معناست که با افزایش حس تعلق فرد به یک مکان، میزان توجه و مراقبت فرد از آن فضا بیشتر میگردد. اگرچه سکونتگاههای غیررسمی محصول کاستیهای مدیریتی است لذا شکلگیری و استقرار فعالیتهای خرد و کلان و کاربریهای عمومی در مراکز محلی، موجب هویت بخشی به محله در پاسخگویی به نیازهای ساکنین میگردد. در گذر زمان، مدیریت شهری و سایر دستگاههای خدمترسان با مشارکت ساکنین بعضاً ترغیب به احیای مراکز محلی منطقه مورد نظر شده و این امکان مداخله در بهبود کیفیت فضای زیست، ارتقای حس تعلق خاطر و ماندگاری ساکنین در محله را سبب میشود. بدین ترتیب، میتوان با اثبات ارتباط و همبستگی متغیرهای حس تعلق خاطر و پارامترهای پیکرهبندی فضایی انتطار داشت با مداخلات مختصر در سازمان فضایی مناطقی از این دست تغییرات قابل توجهی را در کیفیت زیست ساکنان محله و لزوماً ارتقاء حس تعلق خاطر آنان ایجاد نمود. نتایج منتج از پرسشنامه که با استفاده از روش مدل ساختاری تحلیل شده است حاکی از وجود رابطه مثبت معناداری مابین عامل ادرکی- شناختی به عنوان یکی از معیارهای حس تعلق خاطر و پارامترهای پیکرهبندی فضایی میباشد. این عامل بیش از 80 درصد توانایی پیشبینی تغییرات پارامترهایی اعم از طول معابر، همپیوندی، عمق و اتصال و 60 درصد پارامتر انتخاب را داراست. بدین ترتیب اگر تغییرات انحراف معیار عوامل ادرکی- شناختی در سکونتگاههای غیررسمی افزایش یابد متعاقب آن میزان امنیت، روابط همسایگی، هویت کالبدی و فضایی معابر، و زیبا شناختی و خاطرهانگیزی معابر سکونتگاههای غیررسمی افزایش خواهد یافت. امّا عامل اجتماعی- فرهنگی به میزان بیش از 50 درصد توانایی پیشبینی تغییرات فاکتورهایی شامل طول معابر، همپیوندی، عمق و اتصال و بیش از 45 درصد برای فاکتور انتخاب را داراست. همچون عامل پیشین نیز ارتباط مستقیمی مابین مؤلفههای عامل اجتماعی–فرهنگی شامل کیفیت تعاملات اجتماعی، نمادها و نشانهها، سرزندگی فضای شهری، قومیت و مسأله خویشاوندی و پارامترهای پیکرهبندی فضایی وجود دارد و افزایش انحراف معیار عوامل اجتماعی-فرهنگی در بستر سکونتگاههای غیررسمی موجبات افزایش کیفیت ریز معیاهای فوقالذکر را فراهم مینماید. در نهایت عامل محیطی-کالبدی بیش از 50 درصد توانایی پیشبینی تغییرات پارامترهایی همچون طول معابر، همپیوندی و انتخاب و بیش از 35 درصد برای پارامترهای عمق و اتصال را داراست. امّا با توجه به ضرایب بتای متغیرها، تغییرات در انحراف معیار عامل محیطی کالبدی بیانگر افزایش کیفیتهای فیزیکی، دسترسیها، نفوذپذیری، رویدادپذیری، مبلمان و تجهیزات شهری و عناصر طبیعی در سکونتگاه غیررسمی (نخودچر) خواهد بود. همچنین نتایج حاصل از نرمافزار دپسمپ که به منظور ارزیابی کیفیت پیکرهبندی فضایی محله نخودچر مورد استفاده قرار گرفتهاست، نشان میدهد بر طبق نقشههای طرح تفصیلی رشت، محله نخودچر دارای بافتی ارگانیک و متشکل از انواع بلوکهاست. این نرمافزار ساختار فضایی این محله را متشکل از یک محور اصلی که بیشترین مقدار همپیوندی را داراست و چندین محور متصل به آن نشان میدهد. بر طبق مشاهدات میدانی نیز، محور اصلی (خیابان خرسندی) و محورهای متصل به آن شامل خیابانهای (رسالت تندگویان و امام حسین) میباشد. محور اصلی در این محله نقش مرکزی را عهدهدار است و تقویت پویایی این محله با جانمایی کاربریهای متفاوت در مجاورت با این محور و کاستن عمق میانگین ورودیهای محله تامین میگردد. همچنین بررسی همبستگی میان شاخص همپیوندی کلی و همپیوندی محلی نشان میدهد برقراری ارتباطی مطلوب مابین محورهای اصلی و محورهای فرعی موجبات ارتقاء شاخصه هویت در محله ذکر شده و مرکزیت را تامین مینماید. توجه به این نکته ضروری است شاخصه اتصال در شبکه معابر بافت نخودچر در حالت کمینه قرار دارد و با پیشروی حداکثری به درون بافت محله، فاصله بیشتری نیز با خیابانهای پیرامونی محله ادراک میگردد و مهر تاییدی بر ارگانیک بودن و نفوذپذیری حداقلی بافت است. همچنین به جهت نوسازیهای صورت پذیرفته در بخشهای جنوبی بافت و تعدی به ساختار سنتی در این منطقه، میزان اتصال بیشتری از بخشهای درونی (در قسمت شمالی بافت) به چشم میخورد. امّا در نهایت به دلیل بالا بودن میانگین اتصال نسبت به مابقی پارامترهای پیکرهبندی فضایی در این محله، سهولت دسترسی به بافت و میزان نفوذپذیری آن مطلوب ارزیابی میگردد. در بررسی پارامتر کنترل و منتهی شدن کلیه معابر درون محلی به معابر شرقی غربی، کنترل بالا در مرکز و در قسمت میانی منطقه را بدنبال دارد. بدینترتیب جمعبندی شرایط بدست آمده توسط نرمافزار دپسمپ و شاخصههای چیدمان فضا نشان میدهد بلوکهای جدید در منطقه جنوبی محله نخودچر تمایلات بیشتری به نفوذپذیری بصری و دسترسی به معابر اصلی منطقه را دارا میباشند. در چنین وضعیتی، ارزش اقتصادی این بلوکها افزایش یافته و اتمسفر فضا سرزندهتر از قبل و با امنیت بیشتری حادث میگردد. | ||
کلیدواژهها | ||
حس تعلق خاطر؛ سکونتگاه های غیررسمی؛ پیکره بندی فضایی؛ نخودچر | ||
اصل مقاله | ||
اهمیت ایجاد زمینههای حس تعلق خاطر به مکان و تقویت معیارهای مؤثر بر آن در جهت افزایش کیفیت زندگی در سکونتگاههای غیررسمی، به ضرورت ارزیابی این موضوع و شناخت عوامل تقویت کننده آن میافزاید. در این راستا، این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و شیوههای مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانهای و روش تحقیقی موردی، به بازشناسی عوامل دخیل در آفرینش حس تعلق خاطر در اینگونه سکونتگاهها میپردازد و نیز تأثیرات تغییرات پارامترهای پیکرهبندی فضایی در ارتقاء حس تعلق خاطر در محله نخودچر شهر رشت را با ابزار پرسشنامه بررسی مینماید. نتایج کمّی بدست آمده از توزیع 384 پرسشنامه به روش مدل ساختاری تحلیل شده است. این روش به منظور بررسی تأثیر رابطهای معنادار مابین عوامل حس تعلق خاطر در این محله بکار گرفته شده و رابطه همبستگی متغیرها که یکی از پیششرطهای انجام رگرسیون میباشد را بررسی مینماید. یافتههای پژوهش از پرسشنامه نشان میدهد مابین عوامل مؤثر در شکلگیری احساس تعلق خاطر شامل عوامل ادراکی-شناختی، محیطی-کالبدی و اجتماعی-فرهنگی، رابطه مثبت معناداری وجود دارد؛ بطوریکه با افزایش پارامترهای پیکرهبندی فضایی از قبیل طول معابر، هم پیوندی، عمق، اتصال و انتخاب، میزان کیفیت عوامل حس تعلق خاطر افزایش خواهد یافت. جمعبندی شرایط بدست آمده توسط نرمافزار دپسمپ و شاخصههای چیدمان فضا نشان میدهد مقدار حداقلی شاخصه اتصال نیز در شبکه معابر بافت محله نخودچر نشان دهنده نفوذپذیری کمینه بافت و ارگانیک بودن آن است. بمنظور تقویت پویایی این منطقه، عمق میانگین ورودیهای محله میبایست در حالت کمینه قرار گیرد و کاربریهای مختلف در مجاورت محور اصلی استقرار یابند. همچنین همبستگی شاخصههای همپیوندی کلی و همپیوندی محلی، موجبات ارتباط مابین محورهای اصلی و فرعی را تامین نموده و میزان شاخصه هویت در مرکز محله نخودچر را افزایش میدهد. | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 263 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 133 |