
تعداد نشریات | 45 |
تعداد شمارهها | 1,383 |
تعداد مقالات | 16,928 |
تعداد مشاهده مقاله | 54,559,160 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 17,190,658 |
نسبت تاریخ و فهم از منظر مکتب تاریخی آلمان | ||
مجله پژوهش های فلسفی | ||
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 16 تیر 1404 | ||
نوع مقاله: مقاله علمی- پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22034/jpiut.2025.67768.4132 | ||
نویسنده | ||
اصغر واعظی* | ||
عضو هیئت علمی | ||
چکیده | ||
چکیده: در قرن نوزدهم توجه ویژهای به تاریخ و نسبت آن با فهم شد. ابتدا هگل با نگاهی فلسفی و فراتاریخی به تاریخ و بر پایة یک اصل پیشین و غایتشناختی، حرکت تاریخ را جبری و در عین حال رو به کمال دانست. اما ظهور مکتب تاریخی آلمان در قرن نوزدهم واکنشی به فلسفه تاریخ هگل بود. رانکه، درویزن و دیلتای که بنیانگذاران این مکتب بودند بر این اصل پافشاری کردند که تاریخِ جهان را نباید بر پایة اصلی پیشین و فراتاریخی فهم کرد، زیرا انسان بهمنزلة موجودی تاریخی نمیتواند از موضعی فراتاریخی نظارهگر جریان تاریخ باشد. از این رو، مکتب تاریخی ضمن پیوند زدن فهم تاریخ به هرمنوتیک، فهم تاریخِ جهان را صرفا به نحو پسین و با تکیه بر تحقیق تجربی ممکن دانست. مکتب تاریخی از سوی دیگر در ارتباط با امکان فهم دورههای تاریخیِ گذشته بر این اصل تاکید کرد که فهم عینیِ دورههای تاریخی پیشین در صورتی ممکن است که گذشته را نه با معیارهای امروزین خود، بلکه با معیارهای خودشان بشناسیم. اما مکتب تاریخی با دو مشکل بزرگ مواجه شد؛ مشکل اول غلبه یافتن باور به تاریخمندی انسان بود که فهم عینی گذشته را ناممکن میدانست. مشکل بزرگتر این بود که مکتب تاریخی با کنار گذاشتن خدا یا روح بهمنزلة عوامل فراتاریخیِ تعینبخش به رویدادهای تاریخی، با معضل توجیه انسجام و وحدت تاریخ مواجه شد. در این مقاله ضمن تبیین دیدگاههای رانکه و درویزن در خصوص چگونگی فهم تاریخ، نقدهای وارد بر آنها را بیان خواهیم کرد. واژگان کلیدی: رانکه، درویزن، گادامر، تاریخ، فهم، مورخ. | ||
کلیدواژهها | ||
واژگان کلیدی: رانکه؛ درویزن؛ گادامر؛ تاریخ؛ فهم؛ مورخ | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 7 |