
تعداد نشریات | 44 |
تعداد شمارهها | 1,327 |
تعداد مقالات | 16,307 |
تعداد مشاهده مقاله | 53,171,816 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 15,783,208 |
ارزیابی و تحلیل دیدگاه ذهنِ بدنمند | ||
مجله پژوهش های فلسفی | ||
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 23 بهمن 1403 | ||
نوع مقاله: مقاله علمی- پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22034/jpiut.2025.65178.3968 | ||
نویسندگان | ||
محمدمهدی مقدس* 1؛ Ali Fath Taheri2؛ عبدالرزاق حسامی فر3؛ شیرزاد پیک حرفه4 | ||
1گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی، قزوین، ایران | ||
2Professor, Department of Philosophy, Imam Khomeini International University, Iran. | ||
3دانشیار گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران | ||
4دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین. ایران | ||
چکیده | ||
این مقاله با نگاهی به رویکردهای نابدنمند به ذهن، به بررسی دیدگاه ذهنِ بدنمند میپردازد. برپایۀ رویکردهای نابدنمند به ذهن، بدن در شکلگیری ذهن هیچ نقش بنیادینی ندارد. ذهن و بدن دو چیز متفاوت هستند. این تفاوت گاه هستیشناختی، و گاه مبتنی بر ویژگی و خصلت است. در این رویکردها، بدن بهعنوان بستر، ابزار، تحققدهندۀ عصبی، و ظرف نگریسته میشود. دربرابر چنین رویکردی، بدنمندیِ ذهن بر این نظر است که ذهن، ذاتاً بدنمند است. بدن، ذهن را شکل میدهد. ذهن و بدن دو چیز نیستند، بلکه یک چیزاند. مفاهیم، افکار، عواطف و رویهمرفته، حالات و فرآیندهای ذهنی، ازاساس بدنمند هستند. بدینمعنی که بدن در شکلگیری آنها نقش محوری دارد. در این رویکرد، بدن شکلدهنده است و نه بستر یا ابزار. آنچه موید این دیدگاه است، دستهای از یافتههای تجربی و علوم شناختی است. برپایۀ این یافتهها، مغز، بدن، و محیط پیرامون، باهم سامانهای پویا را شکل میدهند که ذهن و شناخت پیامدی از این سامانۀ پویا هستند. این رویکرد تنها بر توضیح یا تبیین صرف مبتنی نیست، بلکه ذهن بدنمند، پیامد رویکردی میانرشتهای است که توسط شواهد و یافتههای متعدد تجربی پشتیبانی میشود. باوجوداین، انتقاداتی به این رویکرد نیز وجود دارد. مهمترین انتقادات به ابهام در اصول اساسی، ناکافی بودن شواهد تجربی، عدم توجه به فرایندهای شناختیِ سطح بالا، و تقلیل تمام حالات ذهنی به حالات بدنی، اشاره دارند. در این مقاله میکوشیم تا این دیدگاه را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم. | ||
کلیدواژهها | ||
ذهنِ بدنمند؛ ذهن؛ شناخت؛ علوم شناختی؛ کنشمندی | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 92 |